زلزله هائيتي و عبرت هاي ما
زلزله 3/7 ريشتري كه پريروز مركز هائيتي در آمريكاي لاتين را به لرزه درآورد و اين كشور كوچك و فقير در ساحل درياي كارائيب را به تلي از خاك مبدل كرد، بدون شك ناگوارترين سانحه جهاني در شروع سال جديد ميلادي است كه شدت لرزش آن در 200 سال گذشته بيسابقه توصيف شده است.
اين زمين لرزه مخوف و پس لرزههاي قوي آن تاكنون دهها هزار نفر را به كام مرگ كشيده و بيش از 3 ميليون آواره برجا گذاشته است و با افزايش تعداد تلفات بيم آن ميرود كه هزاران تن از مردم پايتخت هائيتي در اين سانحه غمبار جان خود را از دست داده باشند.
اين در حاليست كه حجم اصلي عمليات امداد و نجات بينالمللي براي كمك به زلزله زدگان هائيتي تاكنون در مناطق شهري اين كشور صورت پذيرفته كه 48 درصد از جمعيت هائيتي را در خود جاي داده است و تا اعزام نيروهاي تجسس و امدادگر به مناطق روستايي، قطعاً آمار تلفات انساني در اين فاجعه افزايش خواهد يافت.
زلزله هائيتي علاوه بر تألم و همدردي از سوي مردم ساير نقاط جهان، داراي درسها و عبرتهاي مهمي براي كشورهاي زلزله خيز نظير ايران است.
شش سال پيش نيز در چنين روزهايي و درست در بحبوحة تعطيلات سال نو ميلادي زمينلرزهاي به قدرت 7/6 ريشتر شهرهاي بم و بروات را در جنوب شرقي استان كرمان لرزاند و حدود 30 هزار نفر از هموطنانمان را به كام مرگ كشيد. البته اين نخستينبار نبود كه ايرانيان در سوگ دهها هزار نفر از هموطنان خود از پس يك زلزله قوي نشستند. زلزله 1302 بجنورد، 1341 بوئينزهرا، 1347 گناباد، 1351 قير، 1357 طبس، 1369 رودبار و 1376 قائنات نيز به لحاظ شدت تخريب و تلفات برجامانده چيزي كمتر از زمين لرزه بم نبود.
اين واقعيت تلخ كه ايران همانند هائيتي يكي از مستعدترين و لرزهخيز ترين نقاط جهان محسوب ميشود، ما را مجاب ميكند كه در قبال سوانحي از اين دست در هر نقطه از جهان بيتوجه نباشيم. چرا كه هرآن ممكن است چنين سانحه تلخي در گوشهاي از كشورمان رخ دهد. همانگونه كه تاكنون بارها و بارها به وقوع پيوسته و شمار زيادي از مردم كشورمان را كشته است. اگرچنين زلزلهاي در يكي از كلانشهرهاي ايران رخ دهد، به طور قطع يكي از بزرگترين فجايع انساني در طول تاريخ پديد ميآيد.
بافت فرسوده واحدهاي مسكوني و تجاري، ازدحام نامتقارن و نامناسب معابر، آسيبپذيري تأسيسات عمومي و سكونت جمعيت كثيري از مردم در چنين مناطقي سبب ميشود كه آمار تلفات انساني در صورت بروز زلزله بيشتر از هر نقطه ديگر جهان باشد.
هائيتي اگرچه هزاران كيلومتر با كشور ما فاصله دارد، ولي بروز اين سانحه در آن بايد ما را به فكر وادارد كه در صورت وقوع چنين حادثهاي در هر نقطه از كشور ما آيا ستاد مديريت بحران و دستگاههاي ذيربط قادرند در قبال آوار حداقل 80 درصد ساختمانهاي غيرمقاوم و معابر غيرقابل دسترسي در بافت فرسوده كانونهاي جمعيتي، تلفات پس از زلزله را به حداقل برسانند؟
آيا تشكيلات و ساز و كارهاي پيشبيني شده در تكاليف قانوني اين ستادها، قابليت عملياتي شدن در لحظات طلايي پس از وقوع زلزله را دارند و اساساً آيا اين تشكيلات در آن زمان برقرار خواهند بود؟
هيچ مرجع رسمي در ايران قادر نيست برآورد دقيقي از پيشرفت برنامههاي مقاومسازي و كاهش خطرپذيري سازه هاي شهري در سالهاي اخير ارائه دهد.
دستگاههاي مسئول در اين حوزه به خصوص در كلانشهرهاي داراي بافت فرسوده نظير تهران، مشهد، اصفهان و تبريز بجز برگزاري جلسات و نگارش طرحها، تاكنون چه اقدامات عملياتي را در سطح كلان به مورد اجرا درآوردهاند و وضع موجود اين قبيل كانونهاي جمعيتي با گذشته چه تفاوتي كرده است؟
كدام دستگاه مسئول قادر است تضمين دهد در صورت بروز يك بحران بزرگ در كلانشهري مثل تهران با وجود رشد روزافزون جمعيت و افزايش درهم تنيدگي بافت شهري، ميزان تلفات فعلي كمتر از 10 سال پيش است؟
اگرچه كاهش ساختوساز ناشي از بحران ركود مسكن در دو سال اخير سبب شده تا قدري از شتاب انبوهسازي واحدهاي غيرمقاوم در كشور كاسته شود ولي اين مسأله بيلان موفقي از عملكرد دستگاههاي مسئول در اين حوزه نيست، بلكه به مدد ركود جهاني اقتصاد مسكن، صورت مسأله پاك شده و آمار ساختوساز غيرايمن در كشور كاهش يافته است.
مشاهده و تحليل زلزله هائيتي اين فرصت را براي هر يك از دستگاههاي مسئول در ايران فراهم ميسازد كه سريعاً نسبت به برنامهريزي جامع و اقدام فوري براي ايمنسازي مناطق شهري و روستايي در قبال سوانحي از اين دست همت كنيم.
نوشته : كامران نرجه Kamran Narjeh
اين يادداشت در تاريخ ۲۴ دي ۱۳۸۸ در صفحه ۲ روزنامه اطلاعات درج شده است .
برچسب: ،