رسانه سالاري در توسعه صادرات
سياست جهش صادرات غيرنفتي كه از حدود 14 سال پيش در كشور ما اتخاذ شده و روند اجراي آن همچنان ادامه دارد، باعث شده است كه ارزش صادرات غيرنفتي ايران از حدود 2/3 ميليارد دلار در سال 1374 به بيش از 20 ميليارد دلار در ابتداي سال جاري افزايش يابد.
موفقيت اين راهبرد اجرايي در سالهاي گذشته و حفظ آهنگ رشد صادرات غيرنفتي علاوه بر عواملي نظير افزايش توليد و ارتقاي كيفيت محصولات، اصلاح مقررات تجاري، حمايت و تشويق بازرگانان و توليدكنندگان و تكميل و بهبود زيرساختهاي اقتصادي، مرهون ترويج فرهنگ صادرات در جامعه و ايجاد يك عزم ملي براي تسخير بازارهاي خارجي است.
بينش سنتي كه در گذشته توليد ملي را براي مصرف ملي در نظر ميگرفت و غايت انتظار از صنايع كشور را به تامين نياز بازار داخلي محدود ميساخت، اينك به سرعت در حال تغيير است و جاي خود را به فرهنگ صادرات محوري ميدهد كه موفقيت در بازار پررقابت بينالمللي را شرط لازم براي بقا و ادامه حيات اقتصادي توليدكنندگان ميداند.
اين فرهنگ نوپا اگرچه در مدتي كوتاه شكل گرفته و هنوز تمام لايههاي فكري جامعه اقتصادي ما را در بر نگرفته ولي چنان تاثير ژرفي بر بخشهاي مختلف صنعتي و تجاري ايران گذاشته است كه سوداي صادرات و كسب درآمد ارزي را به فوريت در دل هر توليدكننده با اندك سابقه فعاليت اقتصادي حاكم ميسازد و او را به تلاش براي نفوذ در بازارهاي بينالمللي تشويق ميكند.
امروزه اهميت توسعه صادرات غيرنفتي و نقش آن در بهبود معيشت مردم نه تنها براي دانشآموزان دوره دبستان كه مفهوم «صادرات» را در كتب درسي خود مطالعه ميكنند، بلكه براي ساكنان روستاهاي محروم در اقصي نقاط دنيا و آحاد زنان و مردان جامعه در حال روشنسازي و نهادينه شدن است و اين مهم جز با مشاركت و همكاري رسانههاي گروهي امكانپذير و دستنيافتني بود.
رسانههاي گروهي قادرند با استفاده از ظرفيت انتشار فراگير و ادبيات روان مفاهيم مختلف اجتماعي و اقتصادي را به راحتي براي اقشار گوناگون جامعه با سطوح آگاهي مختلف تشريح كنند و از سوي ديگر خواستهها و نيازهاي مردم در قبول و اجراي برنامههاي توسعه را به مديران و برنامهريزان جامعه منتقل سازند.
اين ويژگي ارتباط دوسويه و عادلانه رسانهها ميان مردم و مسئولان موجب وفاق و همكاري اجتماعي براي حركت در مسير توسعه است كه معمولاً از آن به عنوان «عزم ملي» ياد ميشود.
14 سال پيش هنگامي كه براي نخستين مرتبه واژه «جهش صادراتي» به نقل از برنامهريزان و مديران اجرايي كشور در رسانههاي گروهي مطرح شد، به جز سه روزنامه عمومي چاپ صبح و سه روزنامه عمومي چاپ عصر با شمارگان محدود و يكي دو خبرگزاري سراسري و البته صدا و سيما به عنوان رسانه ملي، كانال ديگري براي ترويج و بسط «فرهنگ صادراتمحور» و تشريح اهميت توسعه صادرات غيرنفتي وجود نداشت كه به دليل محدوديت فضاي انتشار، عموميت مطالب منتشره و غيرمتخصص بودن كادر فني رسانهها و خبرنگاران، فعاليت وسايل اطلاعرساني در اين موضوع كارايي مطلوبي نداشت.
اما رفته رفته با تعميق اين بينش در جامعه و افزايش نياز به كسب اطلاعات در مورد شيوههاي توليد صادراتي و ضوابط حضور در بازارهاي بينالمللي در بين فعالان اقتصادي، فضاي فعاليت بيشتر براي رسانههاي گروهي مهيا شد و حتي رسانههايي با پسوند اقتصاد در عناوين و موضوعات تخصصي در اين حوزه راهاندازي شد كه در گامهاي آغازين به مقوله اقتصاد تنها از منظري عام مينگريستند.
در ادامه اين روند، توسعه روزافزون توليد كالاهاي متنوع و شدت تحولات بازار داخلي همگام با رشد صادرات غيرنفتي، فعاليت رسانهاي ايران را به سمت و سويي كشيد كه برخي رسانهها (از مطبوعات و خبرگزاريها گرفته تا صدا و سيما) براي جذب مخاطبان بيشتر در اين حوزه ناچار به انتشار مطالبي تخصصي با محوريت بازرگاني خارجي و ايجاد جايگاهي ويژه براي ترويج فرهنگ صادرات در ميان ساير مطالب خود شدند.
اينك حدود 12 عنوان روزنامه اقتصادي با مجموع شمارگان بالغ بر 300 هزار نسخه در روز و با دارا بودن صفحات ويژه مطالب مرتبط با بازرگاني خارجي و صادرات غيرنفتي در كنار حدود 20 عنوان روزنامه عمومي با مجموع شمارگان نزديك به يك ميليون و 500 هزار نسخه در روز و دارا بودن صفحات مختص اخبار و گزارشات اقتصادي در كشور منتشر ميشود.
علاوه برآن حداقل 10 خبرگزاري اقتصادي و پايگاه اطلاعرساني اينترنتي با محوريت بازرگاني خارجي و صادرات غيرنفتي در كشور فعال است كه آمار مخاطبان و بازديدكنندگان آنها روز به روز در حال افزايش ميباشد.
به اين مجموع بايد تلكسها و لينكهاي اقتصادي حداقل 12 خبرگزاري عمومي و دهها برنامه متناوب راديوئي و تلويزيوني در شبكههاي مختلف صدا و سيما و همچنين فعاليت 12 ساعته راديو تجارت در برنامههاي روزانه صداي جمهوري اسلامي ايران و انتشار دهها عنوان هفتهنامه، ماهنامه و فصلنامه تخصصي را با موضوعات مرتبط با صادرات غيرنفتي بيفزاييم كه همگي در جهت تنوير افكار عمومي و جهتدهي جامعه به توسعه صادرات غيرنفتي گام برميدارند.
رسانههاي گروهي در حوزه صادرات غيرنفتي اينك تنها منتقلكننده اخبار و اطلاعات نيستند و رشد آگاهيهاي تخصصي در ميان خبرنگاران به حدي رسيده كه برخي از رسانهها به منبع توليد اطلاعات براي برنامهريزان و مديران اجرايي و همچنين فعالان اقتصادي تبديل شدهاند.
نقش توليد اطلاعات از سوي رسانههاي گروهي در بررسي آثار بحران اقتصاد جهاني و يا متقاعدسازي دولت به حذف پيمان ارزي در سالهاي گذشته و حتي اتخاذ سياست پرداخت جوايز صادراتي براي تشويق صادركنندگان به توسعه صادرات غيرنفتي و مسائلي از اين دست بر كسي پوشيده نيست.
بديهي است رشد شتابان فعاليتهاي رسانهاي در ترويج «فرهنگ صادرات محور» علاوه بر خواست و اراده بنگاههاي رسانهاي و فعالان اقتصادي، منبعث از نياز دستگاههاي اجرايي و به ويژه وزارت بازرگاني (به عنوان متولي صادرات غيرنفتي) به استفاده از ابزارهاي تاثيرگذار و فراگير فرهنگي و اطلاعرساني است.
در واقع اهميت و جايگاه فعاليتهاي ارتباطي از كانال رسانهها براي ترويج اين فرهنگ و ايجاد عزم ملي در توسعه صادرات غيرنفتي كه از آن ميتوان به عنوان «رسانه سالاري» در اين حوزه ياد كرد، وزارت بازرگاني را به تدوين راهبردهاي ويژه براي ارتقاي توان اطلاعرساني تخصصي رسانهها و نيز تشويق فعالان عرصههاي رسانهاي به مشاركت بيشتر در بسط و ترويج فرهنگ مذكور مجاب ساخته است.
برگزاري دورههاي تخصصي آموزش خبرنگاران حوزه بازرگاني در رسانهها و نيز برپايي جشنواره اطلاعرساني با گرايش تجارت و صادرات غيرنفتي در كنار اجراي دهها برنامه بازديد رسانهاي از فعاليتهاي صادرات محور، تاكيدي بر اهميت ترويج اين فرهنگ از مجراي رسانهها نزد وزارت بازرگاني است.
بنابراين ميتوان نتيجه گرفت سياست جهش صادراتي كه روزي مفهومي پيچيده و نامعلوم براي فعالان اقتصادي جامعه و توليدكنندگان و صادركنندگان بود، اينك به واسطه عملكرد رسانههاي گروهي به يك مفهوم فراگير و موضوع روزمره در جامعه مبدل شده و دستگاههاي مسئول در اين حوزه وابستگي شديدي به همكاري با رسانهها و استفاده از ظرفيت اطلاعرساني آنها براي ايجاد باور عمومي در مورد ضرورت توسعه صادرات دارند.
اين سالارمندي رسانهها در توليد و انتقال مفاهيم ساختاري نظير «اهميت توسعه صادرات» نبايد مختص به يك دستگاه اجرايي و يا محدود به يك دولت باشد.
اگر خواهان نهادينه شدن فرهنگ صادرات محور در جامعه هستيم بايد باور كارآمدي رسانه در ترويج اين فرهنگ را نيز نهادينه كنيم، بنابراين ضروري است «رسانهسالاري» به عنوان يك منشور مديريتي سرلوحه برنامهريزي تمام نهادهاي اجرايي در ادوار مختلف خدمترساني قوه مجريه قرار گيرد.
تنها در اين صورت ميتوان به تحقق شعار «عزم ملي براي صادرات غيرنفتي» اميدوار بود.
نوشته : كامران نرجه Kamran Narjeh
اين مقاله در تاريخ ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۸ در صفحه ۱۷ روزنامه اطلاعات درج شده است
برچسب: ،